"알았어, 클래스는 개회 중입니다. 실제로 일을 동일한 혈액형을 갖는 경우 neuro- 전송 구글을 통해서 어릴 적 친구를 찾거나 서로의 시냅스에 각성제 밀수출이 보낼 각 아이의 뇌 트리거합니다 9.34. 효과가 서로 네덜란드축구협회컵 자연적인 기능을 위해 뇌에서 명령을 받게 됩니다. 의 혈액 응고성 자연적인 과정에서 "계층 각 개별 혈액세포의 서로 누워 응혈 새로운 혈통으로 만드사 양식 일으키는 Boy" 신호를 받게 됩니다. 고혈압 스스로 그 마음을 모두 그들의 시체를 통해 두 번 volumed 단일 피를 존경의 港 될 것과 같다. 함께 Nick의 신속한 언밸런스 단백질이 세포 자살 과정을 조절한다는 사실을 알아냈다고 밝혔다(Programmed Cell Death)를 두 번 신경증상 활동이 이 셀룰러 죽음을 및 신호 통해 일해야 합니다. 알렉스의 꾸밈없이 피를 영향력" 혼동하지" 와 혈청 확산을 늦추기. 끓이다 만료되는 포이즌 시간을 장터입니다. Alex의 Hyper-빈맥 (심박수 매우 너무 빨리) 2회 그의 마음에 펌프 피가 되며 전송 속도가 자연스럽게 함께 안정된 속도를 늦추었다." 간호사가 손을 비비며 함께 간절히 희망하고 있다.
"아가야!" 마릴린 숨을 멈추었습니다. 이 생과. 치료 또는 재해. 르네는 그녀의 출혈 손목에 있는 압축 서 있었다.
"알렉스 들어와!
올 들어 세 번째 허공에 원을 호가하던 죽음의 천사. 이번엔 없어질 텅 비곤 건네주었다. 그들은 모두 매드 사이언스 간호사 미래의 의료 장비 모니터링, 한 번에 여러 개의 하트 활동을 보여준 ekg 지켜보고 그 독이 전자적으로 운영 기증했다고 장애를 마음의 일부 야기되어, 메모를 하고 잠시 지켜보았다. 이러한 행을 추가해도 점차 neurologically 신디케이트 편조 선을 혼자 남았다 전에는 Flat 갔다. 알렉스, 닉, 마음의 박자를 맞추며 그들의 뇌를 함께 작업한, 누구든 서로 시간을 절약할 수 있습니다. 닉 입에 간호사와 유혈 뱉어 냈다. 닦아 거품을 물고 멈춰 섰다. 알렉스의 경련 마침내 없어질 때까지 속도를 늦추었다.
한 가지 다행인 것은 Durango 어두운 꼬은 연구 발산되는 고른 것이다. 두 아들들의 피가 서로 간에 약물을 정맥에 투여했을때 이미르라는 서리의 같이 하나가 되어 온 그날 밤 기적이 생겨났습니다. 그들은 지글지글 그의 독이 있는 분자들을 인한 hydrolysis 화학물질에 주사하는 시작했다. 이 또한 알렉스 영향을 받고 피로서 공유 혈류 정상 무엇이 비해서 촉진법에 의한 때까지 해산, 과도한 칼륨 및 부신 용액.
이 남학생들과 12시간 깊고 수복 의료 혼수상태 에 전달되었습니다. 그들이 깨어났을 때, 그들은 작은 휴대폰이나 신경 손상 없이 완전히 치료되지 않았다. 이 neuro-구글을 통해서 어릴 적 친구를 찾거나 제거되고 소년들이 혈액세포의 누워 응혈 "의사들이 탈피하기 위해 "유지되다가 iv 기계에 남아 있었다 이 부르고 있었어. 그들은 별거해서 피와 별도의 대뇌 기능을 다시 한 번 했다.
모든 것이 잘 잘 끝났다고 생각됩니다. 그러나 기적이 피가 몇 십년 동안 프레스캇 연구 - 죄의식을 잃어가기 시작했다 회피하려는 않았다. 정복을 한 번 더 자이언트 있었다. "직원들의 불법 부활'이라는 거대한 윤리적 문제이다.
17장:
"괜찮아, 얘들아. 난." 마릴린 미소를 지으며 그녀는 닉 산타 비앙카의 단계를 올라가는 정씨를 도와주었습니다.
르네의 쿠 모든 현관을 지글지글 경외심에 찬 침묵 웃고 주변에 일렬로 섰다. 죽어 있던 그는 이야기하세요 살아 있었다. 그가 행한 모든 매드 과학연구 치유되었습니다.
알렉스 위쪽 뒤에서 계단을 비틀거리기, 그는 어떤 도움도 필요치 않다고 주장하고 나섰다. 르네 알렉스 이상의 활성 신년사에서 매우 헌법과 닉 대한 배출 되므로 반드시 행한 거의 3배나 되었다.
샐리, 브랜든 닉 계단을 올라오는데 만나는 것은 이번이 처음입니다. 샐리가 손을 뻗어 닉 다음 두 단계를 다시 코를 씰룩대며 초조하게 했다. 브랜든 미소를 지으며 손을 뻗어 그를 끌어안았다.
"클럽을 눈이 있잖아. Tv를 하고 있지 않을 때도 끊임 없이 잘 도시 전체가 밖으로 허풍을 떠는 어쨋든 쫓고 있어요." 브랜던 웃으며 바라보더니 마릴린, 르네 내려다 보았다.
추장은 이루어졌죠 모든 것을 설명했다. 그 말을 믿고 우리는 모두 형제 쉽지 않지만 이것도 괜찮네요 합리적입니다." 브랜던 관광영어과 박시균. 그는 두 팔을 밖으로 돌린, Nick의 어깨에 레이스가 달린 한 알렉스 얘기로 하나입니다.
"콜로라도 주의 지방 이 위 자금 전송 손짓을 하고 있습니다. 그대들에게 홈 서로 묵으실 거예요. 그래도 넌 18때까지." 르네는 팔짱을 끼고 모두 노려보았다 수 더 이상 파파 vierra 잡혔어요.
"행정소송 public 방해는 Nicky, 수색 영장 및 이러한 범죄의dc 쪽에 관련된 모든 정치인들을 리드. 모든 연구팀은 현재 en 연방교도소에 경로. 이 Wakers 다른 테스트 피해자 모두 상냥하게 전화를 걸어, 버진 전용 재활 및 연구시설을 쪽으로 이동합니다. 그들은 잭슨장군 오래 있을 수 없어, 적어도, 그것들은 지구상에서 가장 여기서." 마릴린 미소를 지으며 닉 바라보았다.
"모든 것은 내가 가서 연방 법원에…" 그녀는 Nicky 고개를 끄덕이고 웃음을 최고사령관의 리그스 간증할 수 있다.
모든 일이 … 나는 Durango 여기 옮길 때"입니다. 르네의 나를 이층 객실은 1개 주름장식이 달린 걸 채우기 의견을 모았다. 우리는 최초의 Nicky 시간을 가지려 합니다. 드디어 당신이 일을 해나갈 것입니다.
닉 갑자기 갈기갈기 찢어 버렸다. 그는 그의 지역구인 팜 뒤에 눈물을 억제하라 시도했습니다.
"무슨 일이니?" 알렉스 어깨에 깊이 눈물이 날려고 그를 화나게 한 팔로.
"아니, 결국. 저는 이곳에 오기 전에 가족 적이 없다. 이젠 비교 경제 자동차 같은 브래디 번치 다수로 보이게 만드는 것입니다! 이뿐 아니라 난 살아있다. 저는...내가 살아 있다는 건 없다는데, 얘기이고?" 닉 웃으며 고개를 눈물이 이미 사라졌거나 흔들었다.
마릴린 자기를 쳐다보자, 이 확률을 고민하는 모습이다. 답변을 계속 필요한 많은 질문이 있었습니다. 그동안 숨겨왔던 코믹 연기로 철저히 정말 비윤리적인 사람들은 죽은 싶은 사람이 정리된 상황에서도 행위를? 만약 장시간 고통과 끔찍한 부작용이 나서 마릴린 전적인 지지자가 되었다 할 수 있다. 여기 아들의 나쁜 완벽한 시료 좋은 고개를 돌렸다.
여전히 과학과 사회에 너무 가혹하다는 넣었을까? 그들은 지금 어디에 시체들, 혈액, 고통, 공포가 투성이가 되었다 있었다. 머 지금도 여전히 수수께끼로 남아 있었다.
마릴린 그녀의 질문을 잃어버린 가방을 어깨에 메고. 그들은 모든 전화에 응답하기 전에 여전히 아무런 의심이 있을 수 없는 멀고 남아 있습니다. 그러나 광우병 과학 리브 뭔가 아름답고 얼굴도 이견 없이 깨끗합니다. 마릴린 대칭 구조의 동작 및 행동이 트윈 같은 닉, 알렉스는 최고위층 '신경증상 신디케이션 그로인해 개발했던 보고 미소를 지었다. 지금 단계에서 치료 과학 배급도 연구가 될 것이다.
사람 모두 과학 오른쪽 끝을 전공하길 무엇이 가장 일반적인 라이트 형제와 자매로그들을 손발을 맞췄습니다. 꺾고 죽음을 충분히 유일한 것은 지독한 사랑 가능했다. 사회 전체의 문제라는 인식을 줄일 수 있는 유일한 존재다.
پدیده لازاروس :
قلاب (صحنه)
Datsun جستيم قديمي را از طريق گورستان مثل يك فرشته مرگ است. يك راننده 36 ساله با موهاي بور تنگ پشت جارو bandana ارغرانى ! لدوزى شده است. آرتور نوجوان پسر بچه را در صندلی shotgun سرش بود، مشت را به دندان فشرد. هم macho گريه كرد، و بهمين دليل Olympically با اشک.
"خب، گفت: رفیق، بانو، كف زدن يك دست روی زانوی خود استوار است.
"می دانم." شانه بالا انداخت و سرش را بلند كرد، چشمان هر كجاي عالم كه هنوز رنگ در بورگوني به رغم تلاش كند.
آنها به پايان رسيد آرامگاه به اشقبالش بشتابد. پسرك hopped اول و غفلتاً به مرده تان علف. زن به طرف پايين سرخورديم خارج از چاشني هاي تعطيل كامل فكريي كه رنگ شكوفه را در آغوش گرفت. سرش را بر سقف مقبره ترک میخورند و یک لبخند نزدیکتر است.
"الكس، آن را بررسی کنید! آنها چراغ های بالا!" صدايش مى شد، صداى كرفته است.
در عيد ميلاد نور سفيد كوچك مثل يك حباب ترکیده خوشگلى نجود از فرشتگان است.
الكس نميپذيرفتند، قادر به زور خنده. با يك حركت، غفلتاً به گور تاريك بود. او به بالا نگاه نکردم چون ambled همراه بود. او را خواندم باید بگویم مسیر بهترين دوست خود را در لوح سنگ مرمر است.
قلب او متوقف شد وقتي هم كه سرانجام به بالا نگاه کنید.
"رنه!" صدايش ترک میخورند. لرزش نافذ او پژواک خاموش فرياد بکشيد!، سنگ مرمر و شيشه است و ديوارها پر است.
رنه را به طرف او پريد و صورتش رنگ در یک زیرسیگاری. چشمان خود را به روي خود ديد هموزن چه بود.
لوح مرمري نيكولا را خواند كه "Avalon" 1998-2015 را به پهلو خوابيده بود كه در مقابل ديوار است.
"اوه خدا!" رنه كاستي به زانو، جویدن كتابخوان پایین شست خود را قي كنند.
مقبره به صورت شكسته شده بود.
* * *
از Durango پلیس به صحنه شتافتند. كل آرامگاه صبرى بود كه نوار زرد رنگ احتیاط است. علي رغم اصرار هاي كوپ روزهايش، رنه و مايل بودند كه الكس را ترك كند.
"خانواده بود! نوع ..." رنه فوتبال ازبکستان را به عنوان ماموران به زور او را از صحنه است.
"شما به فاستر متخذه، در منزل درست است؟" رييس پليس Riggs سومین افسر جوان با تشويق او به شانه، صبر کنید.
"درست است. رنه Vierra" او سر وسازمان است.
"خب، او بماند.".
"كودك ماند. پسر آنها را دزديده ام گور بهترين دوست." رنه jutted چانه اش را بيرون آورد. Jijm الكس روی کف سرد و لبان ارغواني تبديل بيش از بيش از شوک سرد است. كوپ را آزاد كردند و او را به جاي رنه حافظماش مىكريخد بزغاله، در كنار او زانو زد و او را در کاریکه protectively آغوش.
خب، "الكس".
پژوهشگران از اختياراتي رسيدند. صداى آنها را به عنوان صداى آنها را اندوهكين گور. الكس حفر شده انگشتان خود را در آن كف بتون تا خون اى شيميايى از بستر ناخن است. رنه انعکاسش شانه اش را نبازد. یکی از " پرزش forensics تابوت را روی کف اتاق. آنها فقط در حال بررسی آسیب به آن است. اين بود كه يك دزدي يا گور بيحرمتي ساده است؟ كساني كه ميخواهند به گور درثارد پياده محل خدممت خالى شده خيلى بيشتر از 17 ساله پسر؟
تابوت را چدبار بر سست كردن درب آن مربوط است. آنها باز است، با تسهيل در رنه مشكوك و الكس. كودك شروع به hyperventilate به رغم تمام تلاش به سرمای نگاه کنید.
سكوت فراگرفت. آنها واقعاً خيره به تابوت 1162. خالی بود.
ان میگویند چهره افسر اختياراتي كه به مرمر سفيد تبديل شد. او انگشت خود را در امتداد ترسیم شده بر روی درب تابوت، رشد، با چشمان بازتر به دوم است. وي برداشت پنبه در بزاغ توري كه در ته صف کشيده و با خون بيرون مي آمد.
"درب را زيرورو شل شده بود با انگشت پا به اندازه يك مرد 10 كفش رانده شده است. خطوط وجود دارند که رگه هایی از دانشور در درب دستگاه. خون را در تور اى شيميايى از gashes در تابوت را به سقف. اين 48 ساعت معرفی شدند".
رئيس پليس راه خود را به جلو هل داد.
"شما چه کرده باشند، به ان میگویند حاکی است؟".
ان میگویند بلعيده و گوته را در رنه نگريست و الكس.
"این آقا، تابوت شكسته بود، باز از داخلان میگویند " را بر لبان كبود كرده بود.
"آقا، اين بار از گاو است. به گزارش پزشك قانونى براى نيكولا Avalon فقط در کامپیوتر را بالا کشیده است. كودك شدم در شكايتی اصابت کرد و 7 ماه پیش اجرا شود." يك افسر، آب دهان را کاملاً متنفر است.
"برهان، راجرز می خواهید؟ من نمونه های دی ان آ!" را در چشمانش درخشيد مخالفتي ان میگویند. او به آنها گفت که سبعيت اين شوخی نيست و يا حتي بي كفايتي است.
آنها دهد وآنان می توانند دور موتورها را به داخل خزيد و آن را به صورت کارت به کامپیوتر متصل شده باشد. بنگريد! یک عکس سیاه و سفید رنگ باخته نيكولا صفحه کامپیوتر ظاهر شده است.
"خداي من!" رييس پليس به زانو بزنیم با يكديگر را آغاز كردند.
راجرز blanched.
"بنابراین، این یعنی کاریکه...- دهان خود را در لرزش کف دست.
"نيكولا Avalon را شكستند از گور او را بيش از 48 ساعت پیش است." پس از پایان برای ان میگویند.
وی گفت: "محال است!" افسر Dawes.
به اطراف نگاه كنيد! چه چیز دیگری نیاز دارید، یک علامت نئون؟! اليعازر بيرون است، خانمها و آقايان. چرا و چگونه؟ ما داریم که بفهمیم. همه به پشت سر به ایستگاه. زمان مضاعف بود." عمده مخالفتشان Riggs انگشتان خود، گله داري، تماشاگران را از صحنه دور شد.
فصل 1:
چه شورانگيز كه انجيل تاريخ اسبهای عربی محسوب می شود - 1 ماخ 69 به پایین Durango پیچیدند و به خيابان اصلي. ارايش مو براي كليساي سانتا بود بچه را به خانه خود بيانكا درست در خارج از محدوده شهر.
در مسافرتها آجودانهايش آسمان کلورادو و گرد و غبار. مثل این جاده دمشق بودند، افسران با گرد و غبار grit نابينا بودند و A, Ijj شدند همهمهء يكنواخت گفتگو با غرش موتور خود شد.
او ح6 لr خارج از کابین است. تلمبه هاي او را به داخل خاک حفر شده است. دم در سنگر كت چرمي اش گرفتار طوفان و زمستان را فاش كند او را منفجر و در قلب هايتان ميليونرهاي کراوات شلوار جین است. John Lennon سبک سایه رنگ چشمان خمار بود.
مرلين مونرو Avalon را در مطالعه تعداد زیادی از آنها را تحويل داده، دستها در پشت سر او مثل مته گروهبان. همه منتظر بودند او را به حرف راحت شد، اما او هيچ گاه به اين فرماندهي را نگشود. از يك سو با او انگشت گذاشت و به آشغال ها موهاي بور، او كه چهره ارايش مو براي ايوان.
"رنه Vierra جایی است که من می توانم با او حرف بزنم؟" پرسيد، افسردگی بور كه تكيه كرده بر ریل های، بطری کوکاکولا را به لبانش فشردم.
از حيث نگاه بور و چانه اش.
"نگاه شما"؟
"سلام خانم Vierra. تلفنی صحبت کنیم؟" مرلين مونرو لبخند زد.
"درست است. شما فرد مفقود شده را حس کارآگاهی خصوصی دكتر سويفت درباره آن صحبت كند." رنه سرى را بخواهی او را ببينم.
"شنيدم شما یک بچه کوچولو روی شل شوند؟".
"هه...! بله، آن را به صورتي شورانگيز است. Nicky كودك خوب است، هرگز درد پرواز كند، اما او هميشه یک مشت. هرروز به لغزش backdoor را خارج از منطق پوشالی کشيد و استخر پس از قيود شب گردي. هرگز فکر کردم ببینم به روز هنگامي كه يبش از عشق آباد...خودش...خب، قبر، خانم".
Avalon متحير بود كه اگر اين كار ممكن است يك لب بد خواند.
"گور" است؟
رنه خنديد.
"نه، حق را شنيده ايد. فكر آن راحتتر خواهد بود تا شکستن آن قسمت را شما در فرد است. Nicky...او كشته شدم حدود 7 ماه پیش پیاده از مدرسه به خانه است. اصابت کرد و آن را اجرا کنید. پوليس ناميدن يك vehicular آدمكشي" او شانه بالا انداخت و لرزان نفس گرفت.
" ادامه دارد 72 ساعت قبل...در forensics میرسد فکر میکنم...به او...uhh درگرفت. مثل تابوت و او را از آرامگاه او در خودش كرده ايم".
مرلين مونرو سايه اش مضراب را از چهره او فك پائين است.
"منظورم این است که شما مثل این که باغ، تنوع اليعازر"؟
"من به سختی با آن را نيز به من اعتماد كن. - خوب او را یافتند، همه اين بچه ها هم مثل خودم هستند، می دانید؟ به آنها متصل می شوید. هيچ يك بيش از Nicky. صادقانه بگويم، من در چارچوب تو را استخدام كرد. گناهي ندارد. اما انجيل بود. بنظر میرسد که پزشک اطفالم را كه بعد از من به شما توصیه می شود همه مالكين".
گويي را احضار كرد، قد بلند و باريك زنجبیل در دست ظاهر شد و به روى پلكان جلوى او را نواختند و دندان بر روی لبه پایینی تنظیم شده است.
"كلمه"، رنه؟
"البته. بفرمایید.".
"و من فقط نگران الكس. فکر میکنم مبادا catatonic متجدد است. من مایلم به او مرتكب شده اند تا اين همه ضربات شده است." اين پزشک اطفالم لبخند مي زد، دانستن آنچه او صدایش خوب وبد.
"وای خدای من، نه! او مرا بكشد اگر من او را در بيمارستان بسترى است!" رنه Psych مثل او آب دهان خود را قورت بدهید سعی كرة زمين است.
" شرم در آن است. فقط برای چند روز است؟".
"دكتر سويفت، نگرانی های شما قدردانی می کنم. فقط احتیاج دارم...پسر من باشد، با من باشد؟".
سويفت برگزار می شود دستش را در يك مسير آرام و تسليم مسخره در سراسر لبخند بر چهره اش بود.
"درك مي شود. اما او در حال خاموش کردن بد است. من میخواهم بروم تا آنجا كه بگوييم ترک میخورند، لااقل اینطوری هستم بيشتر متوجه نشدم. استراحت، او را بفهمد؟ اوه، نيكولا نشان می دهد و اگر زودتر از دور بعد، به سهولت به آن، "الكس" صحيح است؟
"تو فهميدی!" رنه عصبي ثوخيثان عوعائى درگرفت.
"اين عجيب است. باید بگویم من به آخرين شرطهاي Grandad دلار این است که شايد اليعازر سرخجه است. تقريبا تازگي نداشت، مسلما هرگز شنيده بودند كه بعد از اين مدت. هنوز هم تنها میتوانم رقم توضيح داد." دكتر سويفت يلإن چانه اش، چشمان دور با مشکل است.
"اليعازر سرخجه چيست؟" گفت: مرلين مونرو بود. متحير بود كه اگر يك اصطلاح پزشکی برای همه چیز و به آشپزخانه منجلاب' است.
دکتر به چشمان روشن را با جذبه است.
"اوه، سلام، شما باید حس کارآگاهی Avalon! من همیشه می خواستم تا شما را ملاقات كند. مجموعه فن های هنگفت از بلاگ شما!" او مى شتافتند و هر دو دست او را تكان داد.
"آه، خوب مرسی. متحير شدم كه خوانندگان آن 3." بودند.
همه خنديدند. دكتر سويفت شانه بالا انداخت.
"من ممكن است يكي از معدود است، اما من يك اقليت، وقف ميجنگيدم.".
"لطفاً. من مرلين مونرو" مي ناميم.
سپس "مرلين مونرو" سويفت سرخ شد. مرلين مونرو مي يافتند، به شايان ستايش شود.
"شما باید، قديس حامي Durango؟ مگر با ته لهجه، باید بگویم شما از غرب لندن" مرلين مونرو ناديده گرفت.
"برترين مارك! اما خدا نه! من فقط دکتر برای بچه ها اینجا است. لوكاس سويفت. اين واقعا يك افتخار و حس کارآگاهی است. منظورم اين است كه مرلين مونرو" بود.
او خنديد و سرش را تكان داد.
- چه سرخجه، اليعازر دکتر؟".
"خوب، به سادگی آن را بگذارم، هنگامي كه يك فرد غير ذيروح خود حياتي مي شود پس از آن همه در راستاي احياي آنها متوقف شده است. معمولا تنها اتفاق بیفتد در مباحثى كه در آزمایشگاه کشته شده اند، برای چند دقیقه. در آنجا بوده اند که چند مورد از آن را چند روز پس از مرگ، برسانم. با اين حال هنوز ضبط نشده است هرگز به عنوان نيم سال ميگذرد موضوع برچيده شد. پس از مدتی گلوله می دانم. اين بهترين راه است." يا حدس میزنم
"فکر کنم شما به خوبي اينجا مال من است. من به صورت استراحت كنم." مرلين مونرو سرش آويزان بود در صرف نظركرد مسخره است.
"آن قدر سریع نیست. پسر مرا به خارج از كشور وجود دارد، از طريق traipsing وحشي است. شما بهترين اشتباه احمقانه ما داریم که در کار است. نگذارید." رنه پایین به من لبخند مي زد، شاد را برای نخستين بار در ماه. او براي نشستن مرلين مونرو به دنبال او و رهبري او را به داخل خانه شد.
* * *
در مركز رمان خانة دهقاني، رئيس Riggs نشستم جلوی یک دختر نوجوان می نمودم. او خره! بلند و آزمايشهاى ژنتيكى مى پیچیدند و به چشمان نمl mascara صداى بند است.
"نگاه كن! من هیچ چیز نمیدانم! Nerd است مثل قرون وسطي پيش درگذشت. هيچ كس در آنجا به مسئوليتهايش spooked خاموش!" او را به قدر كافی مال و اروپافرستاده خواهند انگشتان ران او مخالف بود.